به گزارش سلامت نیوز، عاصفه اله وردی در یادداشتی در ضمیمه خانواده امروز روزنامه اطلاعات نوشت: دانشآموزان نسبت به مدرسه نظرات متفاوتی دارند. برخی مدرسه را عاشقانه دوست دارند و آن را فرصتی برای بازی و وقتگذراندن با دوستانشان میبینند. برخی نسبت به آن بیتفاوت هستند و اگر از آنها بپرسید، میگویند به خاطر مادر و پدرم به مدرسه میروم.
اما برخی دیگر آن را دوست ندارند و دائماً به فکر فرار هستند. این فرار به شکلهای مختلف روی میدهد. فرزند ما با محیط، همکلاسیها، دوستان، معلمان و یا کادر مدرسه به درستی ارتباط برقرار نکرده است. البته که همیشه هم به معنای عدم حضور در مدرسه نیست و گاهی ممکن است اتفاقاً دانشآموز به مدرسه برود، اما با کمتمرکزی یا گوشهگیری پدر و مادرها را نگران کند. با هم ببینیم چرا این فرار رخ میدهد و برای آن چه میشود کرد.
فرار پنهان
کودکی که با مدرسه به درستی ارتباط برقرار نمیکند ممکن است به روشهای مختلفی که کاملاً نامشهود است از مدرسه فرار کند. بهتر است علتهای فرار کودک از مدرسه توسط والدین ریشهیابی و بررسی شود. اگر والدین در این فرایند از مشاور مدرسه کمک بگیرند، میتوانند با توجه به شناختی که خودشان، معلم و مشاور مدرسه از کودک دارند شروع به بررسی روشهای درمانی و در نهایت درمان مشکل کنند.
دشوار در بیان
معمولاً کودکان نمیتوانند دلیل اصلی دوست نداشتن یا فرار از مدرسه را به صورت مستقیم بیان کنند. احساس اضطراب، نگرانی و ناراحتی آنها سر کلاس درس به صورت جسمانیسازی اتفاق میافتد. چنین کودکی با شکایت از سردرد و دلدرد ممکن است به دفتر مشاوره ارجاع داده شود.
ناخن جویدن
گاهی وقتها کودکان اضطراب و نگرانی خود از رفتن به مدرسه را درونفکنی میکنند و به صورت آلرژی و کهیر در پوست و تنفس آنها دیده میشود. برخی کودکان ابرو یا مژه یا موهای خود را با دست میکنند یا با کندن ناخنها با دست یا دندان، این اضطراب را نشان میدهند.
حساس بودن کودک به صورت ژنتیکی و داشتن گیرندههای محیطی بیشتر نسبت به کودکان دیگر از او فردی میسازد که محرکهای محیطی موجود در مدرسه برایش خارج از کنترل هستند و میتوانند اضطراب و استرس را در او به صورتی حادتر بروز دهند.
اضطراب در جمع
اضطراب از محیط مدرسه، اضطراب جدایی از والدین و اضطراب روابط اجتماعی. در کودکانی که با مدرسه هماهنگ نمیشوند وجود دارد. او با خودش فکر میکند که آیا میتواند از پس صحبت کردن در جمع یا کلاس بر بیاید یا نه. روابطی که او با دوستان خود برقرار میکند، نشانههایی به دست ما میدهد و اینکه آیا بر مبنای مثبتاندیشی یا منفینگری است.
افراط و تفریط
اغلب والدین در چنین مواردی به روشهای افراطی یا تفریطی تمایل پیدا میکنند. بعضی از والدین دائماً کارهای کودک خود را توجیه میکنند و آن را عادی میپندارند و بعضی والدین بیش از حد حساسیت به خرج میدهند و با نگران کردن خود و کودک اضطراب و استرس او را بیشتر میکنند. در چنین مواردی باید به خاطر داشت که به همان اندازه که این رفتارها میتواند اثرات جدی و درازمدتی بر کودک بگذارد، به همان اندازه هم استرس، اضطراب و نگرانی پدر و مادر چنین اثری را خواهد گذاشت.
افسردگی در کودک
گاهی وقتها کودک افسردگی پنهان دارد که به صورت مزمن در دورههای مختلف کودکی حس میشود. اما پدر و مادر متوجه این موضوع نمیشوند و فکر میکنند که او میخواهد از مدرسه فرار کند. در واقع اتفاقی که افتاده این است که استرس زیاد در درازمدت خودش را به شکل یک رفتار نشان داده و از قالب بیماری خارج شده است.
نشانههای افسردگی
افسردگیهای سنین دانشآموزی 3 نشانه دارد: اولین نشانه این است که کودک تمایلی به مدرسه رفتن ندارد و وظایف درسیاش را انجام نمیدهد. او این تمایل نداشتن را به گونههای مختلف نشان میدهد. دوم اینکه این کودک در برابر هر عملی، عکسالعملی به صورت تحریکپذیر نشان میدهد. سومین نشانه این است که کودک رفتارهای غیرمعمول اجتماعی در محیط مدرسه نشان میدهد.
ریشهیابی کنید نه انکار
معمولاً اشتباهی که پدر و مادر میکنند این است که به جای ریشهیابی مسائل و مشکلات کودک به دنبال راهکارهای راحت و آسان میشوند. در صورتی که اتفاقاً برای جلوگیری از این نوع رفتارها باید ریشه اصلی آن مشخص شود.
نقص توجه
در بعضی موارد رفتارهای غیرمعمول کودک به خاطر نقص توجه است. که او نمیتواند ارتباط درستی با همکلاسیها و معلمانش برقرار کند. در این موارد معمولاً معلم به او بیتوجهی میکند. در حالی که اتفاقاً برعکس باید حضور او و نقش و وظیفهاش را در کلاس و مدرسه پررنگ نشان دهد و به او مسئولیت بسپارد تا بتواند روی نقاط ضعفش کار کند.
نقش معلم
گاهی وقتها مشکل دانشآموز در درک مفاهیم و اختلالات یادگیری است. که در این باب، معلم بسیار تأثیرگذار است. او میتواند روی ضعفهای تحصیلی دانشآموز وقت بگذارد و آنها را برطرف کند و از سویی یادگیری او را تقویت کند.
در خانه
گاهی وقتها هم مشکلات خانوادگی و بحرانهایی که در محیط خانه وجود دارد، باعث میشود کودک تصور کند ممکن است زمانی که او در خانه نیست، اتفاق بدی بیفتد. به همین دلیل آرامش خود را در خانه پیدا میکند.
نظر شما